جدول جو
جدول جو

معنی باز هم آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

باز هم آمدن
(مُ هََ لَ)
بهم آمدن. التیام یافتن:
ور نیز جراحت به دوا باز هم آید
از جای جراحت نتوان برد سنان را.
سعدی (بدایع)
لغت نامه دهخدا
باز هم آمدن
التیام یافتن
تصویری از باز هم آمدن
تصویر باز هم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از با هم آمدن
تصویر با هم آمدن
همراه یکدیگر آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از به هم آمدن
تصویر به هم آمدن
کنایه از به هم پیوستن دو چیز، سربه هم آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
همراه آمدن. معاً آمدن. به اتفاق هم آمدن. (ناظم الاطباء). انضمام. تقلص. احلاب. (تاج المصادر بیهقی). در صحبت یکدیگر فرارسیدن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از باهم آمدن
تصویر باهم آمدن
به اتفاق یکدیگر آمدن معا آمدن
فرهنگ لغت هوشیار